مهرشاد رضایی؛ سید علی کلانتری؛ امیر احسان کرباسی زاده
چکیده
واقعگرایی کورنل به موج جدید طبیعتگرایی اخلاقی متعلق است. آن چیزی که واقعگرایی کورنل را از دیگر مکاتب طبیعتگرایی متمایز میکند موضع ضد فروکاست گرایانة این دیدگاه در مورد واقعیات اخلاقی است. هدف ما در این جستار بررسی معنیشناسی این مکتب فکری بر پایة آرای شاخصترین چهرة آن در این زمینه، ریچارد بوید است. تلاش میکنیم تا نشان ...
بیشتر
واقعگرایی کورنل به موج جدید طبیعتگرایی اخلاقی متعلق است. آن چیزی که واقعگرایی کورنل را از دیگر مکاتب طبیعتگرایی متمایز میکند موضع ضد فروکاست گرایانة این دیدگاه در مورد واقعیات اخلاقی است. هدف ما در این جستار بررسی معنیشناسی این مکتب فکری بر پایة آرای شاخصترین چهرة آن در این زمینه، ریچارد بوید است. تلاش میکنیم تا نشان دهیم معنیشناسی ارائهشده توسط بوید هم استدلال پرسش گشودة مور بر ضد طبیعتگرایان را بیاثر میکند و هم دفاعی از واقعگرایی اخلاقی در برابر رویکردهای نسبی گرایانة برساختی در فرااخلاق به دست میدهد. در حین بررسی استدلال بوید، لوازم و پیشفرضهای موردنیاز وی همچون مفهوم نوع طبیعی، اینهمانی های مصداقی و یا نشانگر جزئی و هم ارجاعی را موردبحث و بررسی قرار خواهیم داد.
سید علی کلانتری؛ مقداد قاری
چکیده
بنا بر نظریه هنجارمندیِ باور در معرفتشناسی، رابطهای هنجارین میان باور و محتوای آن باور وجود دارد. بر اساس یک صورتبندی مشهور از این رابطه، که آن را «هنجار دامنه کوتاه صدق» مینامیم: «شخص باید (به p باور داشته باشد) اگر و فقط اگر p صادق باشد». تمرکز ما در این مقاله، ناظر به نقش تبیینکنندگیِ این هنجار در رابطه با هنجارِ ...
بیشتر
بنا بر نظریه هنجارمندیِ باور در معرفتشناسی، رابطهای هنجارین میان باور و محتوای آن باور وجود دارد. بر اساس یک صورتبندی مشهور از این رابطه، که آن را «هنجار دامنه کوتاه صدق» مینامیم: «شخص باید (به p باور داشته باشد) اگر و فقط اگر p صادق باشد». تمرکز ما در این مقاله، ناظر به نقش تبیینکنندگیِ این هنجار در رابطه با هنجارِ شاهد است؛ یعنی اینکه «شخص باید (به p باور داشته باشد) اگر و فقط اگر شواهد برای صدق آن باور در دست داشته باشد»؛ هنجار اخیر را «هنجار دامنه کوتاه شاهد» مینامیم. بر اساس این نظر، شواهد بهطور مستقل ارزشمند نیستند، بلکه هنجارمند بودنِ آنها برای تولید باور ریشه در هنجار صدقی که در بالا ذکر شد دارد. به بیان دیگر، از آنجا که شواهد نوعاً دالِ بر صدق هستند و همچنین اینکه بر اساسِ هنجار صدق، باور بهصورت هنجارین توسط صدق مقید میگردد، لذا باور به صورت هنجارین توسط شواهد هم مقید میگردد. پس از تشریح این نظریه، ابتدا صورتبندی دیگری از هنجار صدق، یعنی «هنجار دامنه بلند صدق»، را به بحث خواهیم گذاشت که بر اساس آن «شخص باید (به p باور داشته باشد اگر و فقط اگر p صادق باشد)». ادعای اصلی ما که آن را بر اساس استدلالات فلسفی و سپس منطق تکلیف مستدل خواهیم کرد، آن است که هنجار دامنه بلندِ صدق نسبت به هنجار دامنه کوتاهِ صدق از توان تبیینی بهتری در رابطه با اتخاذ باور بر اساس شواهد (که آن را «هنجار دامنه بلندِ شاهد» خواهیم نامید) برخوردار است.
سید علی کلانتری؛ امیر احسان کرباسی زاده
چکیده
در این مقاله با تکیه بر آراء بیل و رستال به بررسی نظریۀ کثرتگرایی در منطق خواهیم پرداخت. در ابتدا نظریات انحصارگراییِ منطقی، نسبیگرایی منطقی، انواع مختلف کثرتگراییِ منطقی و همچنین تفاوتِ کثرتگرایی بیل و رستال را نسبت به دیگر نظریاتِ کثرتگرایانۀ منطقی تشریح خواهیم کرد. توضیح خواهیم داد که بیل و رستال معتقد به نوعی کثرتگرایی ...
بیشتر
در این مقاله با تکیه بر آراء بیل و رستال به بررسی نظریۀ کثرتگرایی در منطق خواهیم پرداخت. در ابتدا نظریات انحصارگراییِ منطقی، نسبیگرایی منطقی، انواع مختلف کثرتگراییِ منطقی و همچنین تفاوتِ کثرتگرایی بیل و رستال را نسبت به دیگر نظریاتِ کثرتگرایانۀ منطقی تشریح خواهیم کرد. توضیح خواهیم داد که بیل و رستال معتقد به نوعی کثرتگرایی منطقی معناگرایانه هستند که بر اساس آن میتوان تفاسیرِ متفاوت و قابل قبولی از واژۀ «مورد» در تعریف تارسکی از اعتبار ارائه داد. از طرف دیگر بیل و رستال، معتقد به هنجارمندی منطق نیز هستند. بر اساسِ این نظر، اعتبارِ منطقی، واجد پیامدِ هنجارین برای ارزیابیِ استدلالات در زبان عادی است. مدعای مقاله پیش رو آن است که موضعِ اخیرِ بیل و رستال ناقضِ کثرتگرایی آنها است، به این نحو که کثرتگرایی آنها را مبدل به انحصارگراییِ منطقی میکند. بحث و بررسی در بابِ نسخههایِ متفاوت از ایدۀ هنجارمندیِ منطق، مطلبی است که کمتر در حوزۀ مباحث مربوط به کثرتگراییِ منطقی به آن توجه شده است. در این مقاله، با تکیه بر آموزههایی که در بابِ این نسخهها از هنجارمندیِ منطق ارائه خواهیم کرد، به نقد و بررسیِ کثرتگراییِ منطقیِ بیل و رستال خواهیم پرداخت.
سید علی کلانتری
چکیده
چنین به نظر میرسد که پذیرش یک هنجار به تنهایی نمیتواند انجام آنچه هنجار مربوطه بدان فرمان میدهد توسط شخص را تبیین نماید؛ استگلیچ پیترسون این مطلب را با این صورتبندی توضیح میدهد که رابطهای قوی میان احکام هنجارین و برانگیختگی برای انجام فعل مربوطه وجود ندارد. بر اساسِ نظرِ پیترسون، برای تبیین این مطلب که شخص به آنچه هنجار ...
بیشتر
چنین به نظر میرسد که پذیرش یک هنجار به تنهایی نمیتواند انجام آنچه هنجار مربوطه بدان فرمان میدهد توسط شخص را تبیین نماید؛ استگلیچ پیترسون این مطلب را با این صورتبندی توضیح میدهد که رابطهای قوی میان احکام هنجارین و برانگیختگی برای انجام فعل مربوطه وجود ندارد. بر اساسِ نظرِ پیترسون، برای تبیین این مطلب که شخص به آنچه هنجار بدان فرمان میدهد عمل میکند، ما نه تنها باید بدانیم که شخص مربوطه هنجار را پذیرفته بلکه باید بدانیم که شخص برای انجامِ فعل برانگیخته نیز شده است. در این مقاله استدلال خواهم نمود که این نظر، در بابِ هنجارهایی که در متون فلسفی به هنجارهایِ ساختاری معروفند صادق نیست. هنجار ساختاری، مقوّم و یا برسازندۀ فعلی است که بدان فرمان میدهد. در این مقاله برای ایضاح مطلب بر هنجار ساختاری باور متمرکز خواهم شد؛ استدلال خواهم نمود که پذیرش این هنجار به تنهایی برای تبیین پدیده ای که در متون فلسفی به پدیدۀ شفافیت باور مشهور است کافی خواهد بود. به بیان دیگر تبیین خواهم نمود که شخصی که میپرسد «آیا باور کنم که p؟» صرفاَ براساس پذیرش هنجار باور، خواهد پرسید که «آیا p صادق است؟»
سید علی کلانتری
چکیده
بنا بر تزِ هنجارینگیِ باور، رابطهای هنجارین میان باور و محتوای آن وجود دارد. رابطۀ هنجارینِ مذکور را معمولاً توسط هنجاری که در ادبیات فلسفی «هنجار باور» مینامند صورتبندی میکنند؛ به این صورت که «شخص باید به p باور داشته باشد اگر و فقط اگر p صادق باشد» (Shah, 2003, 2009). تمرکز ما در این مقاله، ناظر به موضوعی خاص راجع به تزِ هنجارینگی ...
بیشتر
بنا بر تزِ هنجارینگیِ باور، رابطهای هنجارین میان باور و محتوای آن وجود دارد. رابطۀ هنجارینِ مذکور را معمولاً توسط هنجاری که در ادبیات فلسفی «هنجار باور» مینامند صورتبندی میکنند؛ به این صورت که «شخص باید به p باور داشته باشد اگر و فقط اگر p صادق باشد» (Shah, 2003, 2009). تمرکز ما در این مقاله، ناظر به موضوعی خاص راجع به تزِ هنجارینگی باور به نامِ «استدلال هنجار غیر هدایتگر» بوده که توسط گلور ویکفورس (2009, 2010, 2013, 2015) صورتبندی شده است. گلور و ویکفورس با ارائۀ این استدلال ادعا کردهاند که هنجار باور فاقدِ نقش هدایت کنندگی برای فعل تولیدِ باور است، بر این اساس آنان نادرستیِ تز هنجارینگیِ باور را نتیجه گرفتهاند. هدف کلیدی ما در مقالۀ پیش رو، نقد مدعای آنها است. بدین منظور، پس از ارائۀ شرحی از تزِ هنجارینگی باور، دامنۀ افعالی را که بر اساسِ این تز توسط هنجار باور مقیّد میشود مشخص مینماییم. پس از نقد مدعای گلور و ویکفورس مقاله را با ارائۀ یک توضیح تحلیلی در مورد نحوۀ پیروی از هنجار باور مبتنی بر تز هنجارینگیِ باور به پایان خواهیم برد.